سپر بلای امامت
سنت خدا بر این تعلق گرفته است، كه تنها در حد ضرورت و به مقدار حداقل از نیروی غیبی استفاده شود. از این رو خداوند متعال، امام سجاد علیه السلام را بیمار كرد و شرایطی به وجود آورد كه با استفاده از آن بتوان از جان مقدس امام دفاع كرد.
بیماری امام دو وظیفه بسیار مهم و سنگین ایجاد می كرد، یكی پرستاری از آن حضرت در آن شرایط بسیار سخت پیش از شهادت امام حسین علیه السلام و پس از آن، و دیگری دفاع از آن حضرت در برابر تعرضات دشمنی كه به هیچ یك از اصول انسانی و اسلامی پایبند نبود و حتی به طفل شیرخوار هم رحم نمی كرد. این دو وظیفه خطیر و بسیار دشوار بر عهده كسی جز زینب كبری علیهاالسلام نبود.
حضرت زینب علیهاالسلام در تمام طول سفر پیوسته مراقب امام سجاد علیه السلام بود و فداكاری ها و از جان گذشتگی های متعدد او بود كه توانست جان مقدس امام را از خطرات محافظت نماید. بعنوان نمونه هنگامی كه اهلبیت امام حسین علیه السلام، در كوفه، وارد مجلس ابنزیاد شدند، وقتی ابنزیاد در برابر منطق محكم و استدلال امام سجاد علیه السلام درماند، همانند همه جباران تاریخ به تهدید متوسل شد، گفت:
«تو چگونه جرات میكنی سخن مرا پاسخ گویی؟ ببرید او را، گردنش را بزنید!» در اینجا نوبت زینب كبری علیهاالسلام بود، تا از جان امام خود حمایت كند. زینب علیهاالسلام فرزند برادر را در آغوش گرفت، گفت:
«ای زاده زیاد! آیا آنچه از ما كشتی برای تو كافی نیست؟ به خدا سوگند! من از او جدا نمی شوم! اگر او را می كشی، من نیز با او كشته خواهم شد!»
این منظرهی سراسر عشق و فداکاری در برابر دیدگان همه، ابنزیاد را مجبور کرد تا از کشتن امام سجاد علیه السلام صرف نظر کند.(1)
پیام رسان خون شهیدان
یكی از ددمنشانه ترین جنایات تاریخ، یورش وحشیانه سپاه عمر سعد به حرم امام حسین علیه السلام است. آن جرثومه های جنایت، بیرحمی و قساوت، پس از شهادت سالار شهیدان، نخست زنان و كودكان بی دفاع خاندان رسالت را مورد هجوم وحشیانه خود قرار دادند و با بدترین شیوه هر چه زیور آلات و لباس و وسایل داشتند، غارت كردند. سپس خیمههای آنان را به آتش كشیدند. شخصی كه شاهد آن صحنه جانگداز بود، گوید:
«همانگونه كه آتش از خیمههای خاندان رسالت شعله میكشید، بانوی بزرگواری را دیدم كه در كنار خیمه ای ایستاده است. آتش از اطرافش زبانه می كشد و او پیوسته به سوی راست و چپ و آسمان نگاه می كرد، دست بر دست می كوبید و به درون خیمه ای می رفت و از آن خارج می شد. با سرعت خود را به او رساندم و گفتم: ای بانوا! چرا در میان آتش ایستاده ای؟ مگر نمی بینی كه همه زنان فرار كرده اند و در بیابان پراكنده گردیده اند؟ چرا تو به آنان نمی پیوندی؟ زینب كبری علیهاالسلام با شنیدن این سخن گریست و گفت:
«من بیماری در خیمه دارم كه قدرت ایستادن و نشستن ندارد، در این حال كه آتش او را احاطه كرده، چگونه می توانم او را تنها رها كنم.»
پس از آنكه آتش خیمه ها فرو نشست، زینب كبری علیهاالسلام برای جمع آوری زنان و كودكان به گردش در بیابان های اطراف پرداخت. او در بیابان می گشت و یكایك زنان و كودكان را پیدا می كرد و گرد هم جمع مینمود. (2)
در طول سفر، كودكان و زنان اهل بیت علیهم السلام از جیره غذایی ناچیزی برخوردار بودند، به طوری كه آن مقدار غذا برای كودكان كه از قدرت تحمل كمتری برخوردارند، كافی نبود. زینب كبری علیهاالسلام كه مسئولیت پاسداری از كودكان را بر عهده داشت، نمی توانست ناظر گرسنگی كودكان داغدار و رنجیده برادر باشد؛ از این رو جیره غذایی خود را در میان كودكان تقسیم می كرد و خود روزهای پی در پی گرسنه سپری می كرد. این امر سبب شد كه آن حضرت گرفتار ضعف جسمانی شود و نتواند نماز شب خود را ایستاده به جا آورد. امام سجاد علیه السلام میفرماید:
«در یكی از منزلهای بین راه دیدم عمهام - زینب - نشسته نماز شب به جا می آورد، وقتی دلیل آن را پرسیدم، پاسخ داد به علت ضعف و گرسنگی سه شب است كه توان ایستادن ندارد».
ماموران یزید در طول راه در هر شبانه روز به هر نفر تنها یك قرص نان می دادند. كه برای كودكان كافی نبود و زینب علیهاالسلام سهم غذای خود را به آنان می داد و خود گرسنه می ماند.(3)
یزید و یزیدیان می خواستند، با تبلیغات گسترده خود، نهضت امام حسین علیه السلام را حركتی ضد دین، بر خلاف مصالح مسلمانان و در راستای منافع دنیوی به مردم معرفی كنند، و بدین وسیله حداكثر بهره برداری را در سركوب و به سازش كشاندن مخالفان خود بكنند، ولی اسارت اهل بیت علیهم السلام تمام فعالیتهای وسیع بنی امیه را تحت الشعاع قرار داد و تمام بافته های آنان را نقش بر آب كرد.
اهل بیت امام حسین علیه السلام به سرپرستی زینب كبری علیهاالسلام توانستند، به سرعت پرده از جنایات یزید و عمالش بردارند و چهره خبیث آنان را برای مردم كوفه و شام و دیگر شهرهایی كه در مسیر حركت كاروان از كوفه به شام قرار داشتند، رسوا كنند.
آنان در كوتاه ترین زمان ممكن ندای حق طلبی، ظلم ستیزی، پاسداری از دین، مظلومیت و عدالت خواهی امام حسین علیه السلام را به شهرهای بسیاری رساندند. به طوری كه پس از مدتی كوتاه یزید دریافت كه نه تنها از شهادت امام حسین علیه السلام و اسارت اهل بیت او نتوانسته است به اهداف از پیش تعیین شده نایل گردد، بلكه بر عكس روزبه روز خود را رسواتر و منفورتر نموده است.
خطبه های كوبنده حضرت زینب علیهاالسلام و امام سجاد علیه السلام در کوفه و شام ، خطبه های پر نكته و سراسر معرفت و بینش سیاسی بود كه اوضاع را علیه یزید متحول كرد.
تا جایی که یزید برای اینکه خود را از گناه كشتن امام تبریه نماید و آن را به گردن ابن زیاد بیندازد، مجبور شد روش خود را تغییر دهد. او اهل بیت امام حسین علیه السلام را از خرابه به كاخ خود منتقل كرد، از امام سجاد علیه السلام تجلیل و احترام كرد و بدون او غذا نمی خورد و اجازه برگزاری مراسم عزاداری و سوگواری برای سالار شهیدان را به آنان داد وسرانجام وقتی دریافت كه ادامه اقامت اهلبیت در شام روز به روز بر وخامت اوضاع به زیان او می افزاید آنان را با احترام روانه مدینه كرد.(4)
ولی فداكاری های اهل بیت علیهم السلام مجال هرگونه اقدامی را در جهت تحریف تاریخ كربلا از یزید و یزیدیان سلب كرده بود. اسارت اهل بیت امام حسین علیه السلام و اقدامات آنان به سرپرستی زینب كبری علیهاالسلام نه تنها مانع تحریف نهضت امام حسین علیه السلام در آن زمان گردید، بلكه در طول تاریخ آن را از هرگونه تحریفی حفظ كرد.
نظرات شما عزیزان: